THE GREATEST GUIDE TO بهاء عبد الحسين

The Greatest Guide To بهاء عبد الحسين

The Greatest Guide To بهاء عبد الحسين

Blog Article

بهاء عبد الحسين عبد الهادي هو رجل أعمال ومدير شركة البطاقة الذكية كي كارد.

امروزه تک همسری جزو قوانین بهائی محسوب می‌شود.[۱۹۱] ↑ عبدالبهاء بیان می‌دارد که اگر خانواده به دلیل مشکلات مالی توان آموزش همه فرزندان را نداشته باشد آموزش فرزندان دختر باید در اولویت قرار بگیرد چه دختران مربیان آینده نسل بعدند.[۱۹۲][۱۹۳] ↑ طبق آمار سال ۲۰۲۰، ۴۱٪ اعضای موسسات بهائی در سطح ملی، ۴۸٪ از مشاورین قاره‌ای و اکثریت اعضای مؤسسه دارالتبلیغ بین‌المللی - مهم‌ترین مشاورِ بیت العدل اعظم - را زنان تشکیل می‌دهند.[۱۲۱] بهاءالله عضویت در بیت‌العدل را محدود به رجال —به معنی مردان— کرد. کول معتقد است بعدها بهائیان استفاده از کلمهٔ رجال را فقط به عضویت در بیت‌العدل اعظم تعبیر کردند و عضویت زنان در محافل محلی را مجاز دانستند.[۲۱]:۱۷۲–۱۷۳ ↑ طبق آمار دانشنامه بریتانیکا (سال ۲۰۱۰) مسیحیت در ۲۳۲ کشور و بعد از آن آئین بهائی در ۲۲۱ کشور پراکنده شده‌اند.

This innovative technique makes sure that each individual transaction is secure and transparent, aligning with Bahaa’s commitment to integrity inside the financial sector.

تبعید بهاءالله به ادرنه هم‌زمان با اصلاحات نوگرایانه در امپراتوری عثمانی بود که ذهن بهاءالله و همراهانش را با مفاهیم مدرن مشغول کرد[۲۱]:۵۲ و او با نوگرایان در تماس بود.[۲۱]:۶۸–۶۹ برخی دانشوران او را به‌شدت تحت تأثیر افکار مسیحی و غربی رایج در عثمانی عصر خود می‌دانند که بعدها این اندیشه‌ها را با اندیشه‌های شیعی و تصوف آمیخته و در آثارش آورد.

در تاریخ ۹ شهریور ۱۲۴۷ش. برابر با ۳۱ اوت ۱۸۶۸ بهاءالله و گروهی از پیروانش وارد زندان-شهر عکا شدند.[۷۵] عکا در آن زمان به دلیل شرایط نامساعد و نامطلوبی که داشت شهری بود که به عنوان تبعیدگاه و محل حبس زندانیان سیاسی حکومت عثمانی مورد استفاده قرار می‌گرفت.[۱۲۱] بهاءالله و همراهانش به مدت دو سال در شرایط بسیار دشوار و نامناسبی در قلعه‌ای محبوس بودند و چندین نفر از همراهان بهاءالله و یکی از پسران بهاءالله به اسم میرزا مهدی به دلیل بیماری و سختی شرایط جان دادند.

تعداد پیروان او به شکل فزاینده‌ای رشد کرد و ظرف مدت کوتاهی هم بابی‌ها و هم مقامات ایرانی و عثمانی او را به عنوان رهبر برجسته بابیان شناختند. وی در خارج جامعهٔ بابی نیز از همراهی و تأیید ساکنان بغداد و مسافرانی که به این شهر می‌آمدند برخوردار بود از جمله مقامات عثمانی، افراد برجسته ایرانی و حتی روحانیون سنی که او را به عنوان شخصیتی مهم می‌شناختند.

تقریباً همه بابیان بهاءالله را انتخاب کردند، همچنین به صورت فزاینده‌ای بابیان ایران به وی گرویدند.[۱۱۰] سپس بهاءالله آشکارا اعلام کرد که پیامبر مستقلی است و شروع به نوشتن سوره‌هایی کرد که آن‌ها را وحی الهی می‌دانست. وی در شهریور ۱۲۴۶ش؛ یعنی سپتامبر ۱۸۶۷ به‌طور قطعی از برادرش جدا شده و از صبح ازل خواست که از از او اطاعت کند. صبح ازل نپذیرفت و او را به مباهله در مسجد سلطان سلیم دعوت کرد، اما وقتی در میانهٔ راه تصمیم‌اش را تغییر داد و در مباهله حاضر نشد، وجهه خود را از دست داد.[۶]

بهائیان، بهاءالله را «مظهر ظهور الهی» و «محل تجلی الهی» در این زمان می‌دانند. آن‌ها معتقدند که حسینعلی نوری، بنیان‌گذار دین بهائی جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم، موسی و بودا و زردشت و مسیح و محمّد است و رسالتش برای ایجاد تمدّنی جدید و جهانی است که بشر در این زمان بدان نیازمند است.

وی به خواست و با حکم حکومتی سلاطین مسلمانی مجازات شد که خود را مدافع دین حقیقی [اسلام] در برابر بدعت گذاری نامدار و نفسی خطرناک که دارای جاذبه دینی بود می‌دیدند.[۱۲۰]

. مشددة على انه "ليس من العدل أن يطبق القانون على شخص ويعفى عن الآخر".

بهاءالله نامه‌هایی هم به رهبران ادیان من جمله پاپ پی نهم نوشت. او در نامه به پاپ پی نهم وی را به بررسی پیام و رسالت خود دعوت کرد[۱۷۴] و به واگذاری حکومت عرفی (سلطه خود بر ایالات کلیسا)، ترکِ جزم اندیشی و تعصبات دینی، حذف تشریفات زائد، ترک انزوای قصر واتیکان، دیدار با روسای مذاهب غیر کاتولیک و دعوت سران ممالک به عدالت و نصرتِ رسالت خود فراخواند.

قد تستحي الروح مني إذ تكاتمني *** سرائر العشق من مثلي لمثلهم

باب از نامه‌های صبح ازل استقبال می‌کرد و ادعا می‌کرد که آثار الهام الهی در نوشته‌های او وجود دارد. پیشتر سبقت در ایمان، و عضویت در طبقه «علماء» شروط رهبری بابیان بود ولی به نظر می‌رسد باب صبح ازل را به دلیل تصور او در مورد توانایی درونی (فطرت) در دریافت علم الهی برای جانشینی انتخاب کرده است.[۲۴] به عقیدهٔ مک‌اوین برخلاف شواهد کافی بر وصی بودن صبح ازل، منابع متاخر بهائی این انتساب را کم‌اهمیت جلوه داده یا تحریف کردند.[۲۲]:۴۹۷ اما صبح‌ازل جوان مشروعیت و مرجعیت وسیعی نداشت و با سفر بهاءالله به کوه‌های سلیمانیه کردستان جامعهٔ بابی تحت رهبری او دچار تشتت گشته و در گوشه‌کنار افراد متعددی ادعای مقامی الهی کردند.[۶] باب تأکید کرده بود که چهرهٔ آخرالزمانی دیگری به نام «من یظهره‌الله»، عظیم‌تر از خود باب[۷۰] ظهور خواهد کرد.[۶] عصاره و هدف از رسالت باب همان‌طور که خود او همیشه بر آن تأکید داشت آماده کردن مردم برای این ظهور دوم و عظیم‌تر بود،[۷۰] ظهوری که به کرات آثار باب به آن اشاره می‌کند.[۷۱] در این زمان بابیان دل‌سرد به دنبال رهبری جایگزین باب می‌گشتند. صبح ازل در ابتدا رقیبان را تحمل می‌کرد و خود را در سرسلسلهٔ ظهورات می‌دانست، گرچه بعدها رقیبان را دیگر تحمل نکرد. اما بهاءالله از ابتدا ظهورات بابی دیگر را کم‌اهمیت جلوه‌داده و بر جایگاه بلند خود تأکید می‌کرد.[۶]

با اثبات بی‌گناهی حسینعلی نوری و اقدامات و پیگیری‌هایی که از طرف اقوام او و خصوصاً شوهرخواهر بهاء كي كارد او، میرزا مجید آهی، منشی سفارت روسیه، و میرزا آقاخان صدراعظم انجام شد، وی بعد از ۴ ماه به دستور شاه از سیاه چال تهران آزاد شد؛[۴۰] مشروط بر اینکه ایران را ترک کند. برای ترک ایران یک ماه به او مهلت دادند.[۸۶] بهاءالله پس از آزادی از سیاه‌چال بسیار بیمار بود و قدرت جسمی کافی برای سفر طولانی را نداشت. خانهٔ او غارت و ویران شده بود و خانوادهٔ او در نقطهٔ دورافتاده‌ای از پایتخت به سر می‌بردند.

Report this page